هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مفاهیمی مانند عشق، بی‌قراری، جفا، و رحمت سخن می‌گوید. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که آرامش را برهم می‌زند و دل را به بی‌قراری می‌کشاند. همچنین، به موضوعاتی مانند جفای معشوق، درد دل، و امید به مرحمت اشاره می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۳

چو عشق کوس سکون از گران عیاری زد
قرار خیمه با صحرای بی‌قراری زد

دو روز ماند عیار حضور قلب درست
ز اصل سکه چو برنقد کامکاری زد

خوش آن نگار که چون کار و بار حسن آراست
حجاب در نظرش دم ز پرده داری زد

نخست بر سر من تاخت هر شکار انداز
که بر سمند جفا طبل جان شکاری زد

به دست مرحمتش کار مرهم آسان است
کسی که بر دل من این خدنگ کاری زد

نرفت ناقه لیلی به خود سوی مجنون
کز آن طرف کشش دست در عماری زد

نبرد بار به منزل چو محتشم ز جفا
کسی که پیش رخت لاف پرده‌داری زد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.