هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از رابطه‌ی عاشق و معشوق، نیازمندی عاشق، وصف زیبایی‌های معشوق، و مفاهیمی مانند عشق، رازداری، و بندگی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند سرو، آتش، و دریا، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های ادبی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رازداری و نیازمندی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۸

گفتم تو را متاعی بهتر ز ناز باشد
از عشوه گفت آری گر عشق‌باز باشد

قدت به سرو آزاد تشریف بندگی داد
این جامه بر قد او ترسم دراز باشد

منشین ز آتش من آهنین دل ایمن
کاتش چو تیز باشد آهن گداز باشد

بر من درستم باز دشمن به لطف ممتاز
کی باشد این ستمها گر امتیاز باشد

دریای راز در جوش من مهر بر لب از بیم
گو هم زبان حریفی کز اهل راز باشد

چون عشق محو سازد شاهی و بندگی را
گردن طراز محمود طوق ایاز باشد

ذوقی چنان نماند آمیزش نهان را
معشوق اگر ز عاشق بی‌احتراز باشد

چون خانه حقیقت جوئی پی بتان گیر
کاول قدم درین ره کوی مجاز باشد

آتش فتد به گلزار گر همچو نرگس یار
نرگس کرشمه پرداز یا عشوه‌ساز باشد

بیش از تمام عالم خواهم نیازمندی
تا از نیاز مردم او بی‌نیاز باشد

حاشا که تا قیامت برخیزد از در مهر
بر محتشم در جور هرچند باز باشد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.