هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از محتشم کاشانی بیانگر درد و رنج عاشق در برابر معشوق است. شاعر از بیتفاوتی معشوق، آزارهای رقیب، و ناتوانی خود در بیان احساساتش میگوید. همچنین، او از بیاعتمادی و سوگندهای بیاثر و تأثیر گفتارهای ناخوشایند بر دلهای دیگران سخن میراند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از اصطلاحات ادبی قدیمی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و حسادت نیاز به درک عاطفی بالاتری دارد.
غزل شمارهٔ ۲۵۹
پیش او نیک و بد عاشق اگر ظاهر شود
مدت هجر من و وصل رقیب آخر شود
بوده ذاتی هم که چون یابد مجال گفتگوی
یک حدیثی موجب آزار صد خاطر شود
ذرهای قدرت ندارد خصم و می آزاردم
وای گر مثل تو برآزار من قادر شود
هرچه از ما گفت در غیبت رقیب روسیه
خود بر او خواهد شدن اکنون اگر حاضر شود
نی حدیثی میکنی باور نه سوگندی قبول
جای آن دارد که از دستت کسی کافر شود
صد زبان گر با شدم چون بید گویم شکر تو
بند بندم کن خلاف آن اگر ظاهر شود
محتشم پیشش بافسون غیر جای خود گرفت
لیک کار من نخواهد کرد اگر ساحر شود
مدت هجر من و وصل رقیب آخر شود
بوده ذاتی هم که چون یابد مجال گفتگوی
یک حدیثی موجب آزار صد خاطر شود
ذرهای قدرت ندارد خصم و می آزاردم
وای گر مثل تو برآزار من قادر شود
هرچه از ما گفت در غیبت رقیب روسیه
خود بر او خواهد شدن اکنون اگر حاضر شود
نی حدیثی میکنی باور نه سوگندی قبول
جای آن دارد که از دستت کسی کافر شود
صد زبان گر با شدم چون بید گویم شکر تو
بند بندم کن خلاف آن اگر ظاهر شود
محتشم پیشش بافسون غیر جای خود گرفت
لیک کار من نخواهد کرد اگر ساحر شود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.