هوش مصنوعی: این شعر از محتشم کاشانی بیانگر درد و رنج عاشقانه، انتظار و فراق است. شاعر از عشق نافرجام، اضطراب انتظار، و رنج‌های روحی خود می‌گوید و با استفاده از استعاره‌هایی مانند صید و صیاد، جلاد، و فرهاد و شیرین، عمق احساسات خود را نشان می‌دهد. همچنین، اشاره‌ای به اتحاد عاشق و معشوق در رنج دارد، مانند مجنون و لیلی.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند رنج، مرگ و اضطراب نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی و عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۷۶

چو غافل از اجل صیدی سوی صیاد می‌آید
نخستین رفتن خویشم در آن کو یاد می‌آید

من پا بسته روز وعده‌ات آن مضطرب صیدم
که خود را می‌کشم در قید تا صیاد می‌آید

اگر دیگر مخاطب نیستم پیشش چرا قاصد
جواب نامه‌ام می‌آرد و ناشاد می‌آید

به خون ریز من مسکین چو فرمان داده‌ای باری
وصیت میکن از من گوش تا جلاد می‌آید

بتان را هست جانب دارای پنهان که خسرو را
به آن غالب حریفی رشک بر فرهاد می‌آید

دلیل اتحاد این بس که خون میرانداز مجنون
به دست لیلی آن نیشی که از فساد می‌آید

دل خامش زبانم کرده فرقت نامه‌ای انشا
که هرگه می‌نویسم خامه در فریاد می‌آید

ببین ای پند گوآه من و بر مجمع دیگر
چراغ خویش روشن کن که اینجا باد می‌آید

چنان می‌آید از دل آه سرد محتشم سوزان
که پنداری ز راه کوره حداد می‌آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.