هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، رنج، ظلم، و انتقام می‌پردازد. شاعر از مقایسه‌ای بین مجنون و فرهاد سخن می‌گوید و به نابرابری در شهرت آن‌ها اشاره می‌کند. همچنین، از درد عشق، حسادت دیگران، و انتظار برای عدالت صحبت می‌شود. در پایان، امید به رحمت پس از ظلم بیان می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات به رنج و ظلم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۷

به مرگ کوه کن کزوی المها یاد می‌آید
هنوز از کوه تا دم میزنی فریاد می‌آید

همانا در کمال عشق نقصی بود مجنون را
که نامش بر زبانها کمتر از فرهاد می‌آید

بد من گر به گوشت خوش نمی‌آید چه سراست این
که بد گوی من از کوی تو دایم شاد می‌آید

چه بیداد است این بنشین و رسوائی مکن کز تو
اگر بیداد می‌آید ز من هم داد می‌آید

ازین به فکر کارم کن که در دامت من آن صیدم
که خود را می‌کنم آزاد تا صیاد می‌آید

سزای هرچه دی در بزم کردم امشبم دادی
تو را چون یک یک از حالات مستی یاد می‌آید

به منع مدعی زین بزم بی حاصل زبان مگشا
که این کار از زبان خنجر جلاد می‌آید

سگش صد دست و پا زد تا به آنکو برد با خویشم
خوش آن یاری که از وی این قدر امداد می‌آید

چو بیداد آید از وی محتشم دل را بشارت ده
که خوبان را به دل رحمی پس از بیداد می‌آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.