هوش مصنوعی: این شعر از رسیدن معشوق (جانان) و پایان درد هجران سخن می‌گوید. شاعر با بیان‌های مختلف مانند پایان اشک‌ها، تسکین غم، و رسیدن مرهم بر زخم‌ها، این واقعه را جشن می‌گیرد. همچنین، از تغییر اوضاع و رسیدن باد به کلبهٔ ویران به عنوان نمادی از تحول مثبت یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و برخی اشارات انتزاعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۸۰

قاصد رساند مژده که جانان ما رسید
ای درد وای بر تو که درمان ما رسید

خوش وداع دیده کن ای اشک کز سفر
سیلاب بند دیدهٔ گریان ما رسید

زین پس به سوز ای تب غم کز دیار وصل
تسکین ده حرارت هجران ما رسید

ای کنج غم تو کنج دگر اختیار کن
کاباد ساز کلبهٔ ویران ما رسید

ای مژده بر تو مژده به بازار شوق بر
کان نورسیده میوهٔ بستان ما رسید

روی غریب ساختی ای داغ دل که زود
مرهم نه جراحت پنهان ما رسید

تابی عجب ز دست فلک خورد محتشم
دست فراق چون به گریبان ما رسید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.