هوش مصنوعی:
این شعر از محتشم کاشانی، با زبانی عاشقانه و پندآمیز، به موضوعاتی مانند عشق، وفا، جوانی و جفا میپردازد. شاعر با خطاب قرار دادن مخاطب به عنوان «پسر»، او را به رعایت وفا، کمک به درماندگان و دوری از جفا توصیه میکند. همچنین، از زیبایی و جوانی مخاطب سخن میگوید و هشدار میدهد که این دوران را جدی بگیرد. در پایان، به سبکدستی و بیعقلی مخاطب اشاره میکند و از آتش شعر خود به عنوان هشداری یاد میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و پندهای اخلاقی است که ممکن است برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و تأمل باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند جفا و سبکدستی ممکن است نیاز به درک بالاتری از روابط انسانی داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۲۹۸
دانم اگر از دلبری قانع به جانی ای پسر
داد سبک دستی دهم در سر فشانی ای پسر
رسم وفا بنیاد کن آوارهای را یاد کن
درماندهای را شاد کن تا در نمانی ای پسر
بر خاکساران بیخبر مستانه بر رخش جفا
در شاه راه دلبری خوش میدوانی ای پسر
حسنت همی گوید که هان خوش جهانی را به کس
هیچت نمیگوید که هی نی جوانی ای پسر
با صد شکایت پیش تو چون آیم اندر یک سخن
بندی زبانم گویا جادو زبانی ای پسر
دیشب سبکدستی تو را میداد گستاخانه می
کامروز از آن لایعقلی بر سر گرانی ای پسر
دیوان شعر محتشم پر آتش است از حرف جور
غافل مشو از سوز او روزی بخوانی ای پسر
داد سبک دستی دهم در سر فشانی ای پسر
رسم وفا بنیاد کن آوارهای را یاد کن
درماندهای را شاد کن تا در نمانی ای پسر
بر خاکساران بیخبر مستانه بر رخش جفا
در شاه راه دلبری خوش میدوانی ای پسر
حسنت همی گوید که هان خوش جهانی را به کس
هیچت نمیگوید که هی نی جوانی ای پسر
با صد شکایت پیش تو چون آیم اندر یک سخن
بندی زبانم گویا جادو زبانی ای پسر
دیشب سبکدستی تو را میداد گستاخانه می
کامروز از آن لایعقلی بر سر گرانی ای پسر
دیوان شعر محتشم پر آتش است از حرف جور
غافل مشو از سوز او روزی بخوانی ای پسر
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.