هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و وصال، رنج‌های عاشق، و جدایی‌های ناخواسته می‌پردازد. شاعر از درد فراق و بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند و به مفاهیمی مانند صبر، قناعت، و تقدیر اشاره دارد. همچنین، در ابیاتی به مضامین عرفانی مانند حجاب‌های معنوی و بزم صوفیان پرداخته شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و مضامین ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۶۸

بعد مرگ من نکرد آن مه تاسف برطرف
می‌توان مرد از برای او تکلف برطرف

تا نگردد سیر عاشق بر سر خوان وصال
بود در منع زلیخا حق یوسف برطرف

خاصه من کرده باغ وصل را اما در آن
بر تماشا نیستم قادر تکلیف بطرف

فیض من بنگر که چون رفتم به بزمش صد حجاب
در میان آمد ولی شد بی توقف برطرف

چند آری در میان تعریف بزم صوفیان
باده صافی به دست آور تصرف بر طرف

بخت ساعت ساعتم از وصل سازد کامیاب
گر شود از وعدهای او تخلف برطرف

محتشم مرد و ز تیغش مشکل خود حل نساخت
تا ابد مشکل که گیرد زین تاسف برطرف
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.