هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق نافرجام و درد دل‌هایش سخن می‌گوید. او از معشوقی زیبا و جذاب می‌گوید که با وجود جذابیتش، بی‌وفا و سنگدل است. شاعر از مستی و بی‌پروایی معشوق شکایت دارد و خود را اسیر و دلبسته‌ی او می‌داند. در نهایت، شاعر تسلیم عشق می‌شود و از معشوق می‌خواهد که به رقیبان و اسیرانش توجه کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه، شکایت از ناکامی در عشق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی اشارات به مستی و بی‌پروایی وجود دارد که برای سنین پایین مناسب نیست.

غزل شمارهٔ ۳۸۲

صدامید از تو داشتم در دل
ده که از صد یکی نشد حاصل

دارم ای گل شکایت بسیار
گفتن آن حکایت مشکل

شمع حسنت فروغ هر مجلس
ماه رویت چراغ هر محفل

لاله‌رویان ز ساغر خوبی
همه سرخوش تو مست لایعقل

مست و خنجر کشی و بی‌پروا
شوخ و عاشق کشی و سنگین دل

در هلاکم چه میکنی تعجیل
ای طفیل تو عمر مستعجل

پیش پایت نهم سر تسلیم
تا به دست خودم کنی بسمل

از رقیبان خود مباش ایمن
وز اسیران خود مشو غافل

ای به زلفت هزار دل در بند
وی به قدت هزار جان مایل

محتشم داد جان به مهر و وفا
تو همان بی‌وفا و مهر گسل
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.