هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و ارادت به معشوق سخن میگوید و از او میخواهد تا به دلِ او وارد شود و آن را نورانی کند. او بیان میکند که دلش به امید دیدار معشوق شکفته و آمادهٔ پذیرایی است و از معشوق میخواهد که با لطف خود در دلش را بگشاید.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانهٔ عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۳۸۵
زدی به دست ارادت چو حلقه بر در دل
ز در درآ و ببین خانهٔ مصور دل
در آرزوست مه خرگهی که بر گردون
منور از تو کند خانهٔ مدور دل
دلم شکفت که از میل طبع خلوت دوست
سبب نزول تو شد خانهٔ محقر دل
لب امید بلبیک محتشم بگشا
که یار بر سر لطفست و میزند در دل
ز در درآ و ببین خانهٔ مصور دل
در آرزوست مه خرگهی که بر گردون
منور از تو کند خانهٔ مدور دل
دلم شکفت که از میل طبع خلوت دوست
سبب نزول تو شد خانهٔ محقر دل
لب امید بلبیک محتشم بگشا
که یار بر سر لطفست و میزند در دل
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.