هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ساختن خانه‌ای دور از همه برای معشوق سخن می‌گوید. او فضایی تنگ اما پر از عشق و آرامش ساخته است و از طرب و شادی درونی خود می‌گوید که از عشق معشوق سرچشمه می‌گیرد. شاعر همچنین اشاره می‌کند که جهان در نظر او تنگ و محدود است، اما با قناعت توانسته دل خود را به این فضا عادت دهد.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی مانند قناعت و تنهایی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۹۱

خانهٔ دوری دل از همه پرداخته‌ام
وانداران بهر تو وحدتکده‌ای ساخته‌ام

زیر این سقف مقرنس به ازین جائی نیست
که من تنگ دل از بهر تو پرداخته‌ام

هست دیگ طربم ز آتش بی‌دود به‌جوش
تا سر از همدمیت شعلهٔ‌وش افراخته‌ام

کس نینداخته در ساحت این تنگ فضا
طرح صرحی که من از بهر تو انداخته‌ام

محتشم نزد خرد تنگ فضائیست جهان
کز قناعت من دلتنگ به دان ساخته‌ام
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.