هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق خود مانند انتظار، اضطراب، ناامیدی و عشق ناکام سخن می‌گوید. او با تصاویر شعری مانند شمع، گل، آهو و دود، حالت‌های روحی خود را بیان می‌کند و از روزهایی می‌گوید که در انتظار وعده‌ای نشسته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها جذاب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و اضطراب نیاز به درک بالاتری از احساسات انسانی دارند.

غزل شمارهٔ ۳۹۲

لب پر سوال بر سر راهی نشسته‌ام
سائل نیم به وعده ماهی نشسته‌ام

زان شمع بس که داشته‌ام دوش اضطراب
گاهی چو شعلهٔ خاسته گاهی نشسته‌ام

گل می‌دمد ز دامن و چشمم که روز و شب
با دستهٔ گلی چو گیاهی نشسته‌ام

صیادوار ز آهوی دیر التفات او
پیوسته در کمین نگاهی نشسته‌ام

دل ساخت سینه را سیه از دود خود ببین
در پهلوی چه خانهٔ سیاهی نشسته‌ام

روز فریب بین که گذشت است محتشم
سالی که من به وعده ماهی نشسته‌ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.