هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های پنهانی که از معشوق دارد سخن می‌گوید. او به لطف‌های گذشته معشوق اشاره می‌کند و از بی‌توجهی کنونی او شکایت دارد. شاعر با بیان زخم‌های عاطفی و اشک‌هایش، از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و از نگاه دیگران به او بگذرد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۲۰

به سینه داغ نهانی که داشتم ز تو دارم
نهان ز خلق لسانی که داشتم ز تو دارم

تو لطفها که به من داشتی فغان که نداری
ولی من آه و فغانی که داشتم ز تو دارم

مکش به طعنه بی‌دردیم که بر دل غمگین
هنوز زخم سنانی که داشتم ز تو دارم

چه سود سرمهٔ آسودگی بدیده کشیدن
که چشم اشک فشانی که داشتم ز تو دارم

بدیدهٔ دگران جام کن به رغم من ای گل
که دیدهٔ نگرانی که داشتم ز تو دارم

به چشم و لطف نهان سوی محتشم نظری کن
که چشم و لطف نهانی که داشتم ز تو دارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.