هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و گناه خود سخن می‌گوید و از معشوق طلب عفو و بخشش دارد. او با بیان احساسات عمیق خود، از رنج‌های عشق و دوری می‌گوید و در عین حال، به عظمت معشوق و فروتنی خود اشاره می‌کند. شاعر با استفاده از تصاویر شعری مانند «رخ سیاه»، «زبان توبه‌گو»، و «شعله خیزم»، احساسات خود را به زیبایی بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۲۱

من منفعل که پیشت دو جهان گناه دارم
بچه روی عذر گویم که رخ سیاه دارم

من اگر گناه‌کارم تو به عفو کار خود کن
که زبان توبه گوی و لب عذر خواه دارم

منم آن که یک جهان را ز غمت به باد دادم
تو قبول اگر نداری دو جهان گواه دارم

نه چنان برخش آهم زده تازه حسنت
که عنان آن توانم نفسی نگاه دارم

به چنین کشنده هجری سگ بخت چاره سازم
که اگرچه دورم از در به دل تو راه دارم

ز درون شعله خیزم مشو از غرور ایمن
که درین نهفته‌تر کش همه تیر آه دارم

به یکی نگاه جانم بستان که تا قیامت
دل خویش را تسلی به همان نگاه دارم

ملک‌الملکوک عشقم که به من نمانده الا
تن بی‌قبا که به روی سر بی‌کلاه دارم

ز بتان تو را گزیدم که شه بتان حسنی
من اگرچه خود گدایم دل پادشاه دارم

شه وادی جنونم به در آی ز شهر و بنگر
که ز وحشیان صحرا چه قدر سپاه دارم

تو به محتشم نداری نظری و من به این خوش
گه نگاه دور دوری به تو گاه گاه دارم
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.