هوش مصنوعی: این متن شعری از حافظ است که در آن از مفاهیمی مانند فراق یار، هجران، قیامت، رضا و شکر، و خوشدلی سخن می‌گوید. شاعر از درد فراق و هجران یار می‌نالد و به رضا و شکر در برابر این دردها اشاره می‌کند. همچنین، از اهمیت خوشدلی و دوری از غم‌های کهن سخن می‌گوید و به توصیه‌های اخلاقی مانند دوری از چون و چرا و پذیرش سخنان جانان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده مانند قیامت و هجران ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸۸

شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت

حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتیست که از روزگار هجران گفت

نشان یار سفرکرده از که پرسم باز
که هر چه گفت برید صبا پریشان گفت

فغان که آن مه نامهربان مهرگسل
به ترک صحبت یاران خود چه آسان گفت

من و مقام رضا بعد از این و شکر رقیب
که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت

غم کهن به می سالخورده دفع کنید
که تخم خوشدلی این است پیر دهقان گفت

گره به باد مزن گر چه بر مراد رود
که این سخن به مثل باد با سلیمان گفت

به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو
تو را که گفت که این زال ترک دستان گفت

مزن ز چون و چرا دم که بنده ی مقبل
قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت

که گفت حافظ از اندیشه تو آمد باز
من این نگفته‌ام آن کس که گفت بهتان گفت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.