هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فراق یار خود سخن می‌گوید و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه بیان می‌کند. او از غم هجران، زیبایی معشوق، و تلاش برای تسکین درد فراق می‌نویسد و خود را از دیگر عاشقان متمایز می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند طوبی و سدره دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک برخی از استعاره‌ها و اشارات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۳۴

بس که همیشه در غمت فکر محال می‌کنم
هجر تو را ز بی‌خودی وصل خیال می‌کنم

شب که ملول می‌شوم بر دل ریش تا سحر
صورت یار می‌کشم دفع ملال می‌کنم

او ز کمال دلبری زیب جمال می‌دهد
من ز جمال آن پری کسب کمال می‌کنم

زلف مساز پرشکن خال به رخ منه که من
چون دگران نه عاشقی با خط و خال می‌کنم

من که به مه نمی‌کنم نسبت نعل توسنت
نسبت طاق ابرویت کی به هلال می‌کنم

شیخ حدیث طوبی و سدره کشید در میان
من ز میانه فکر آن تازه نهال می‌کنم

مجلس یار محتشم هست شریف و من در آن
جای خود از پی شرف صف نعال می‌کنم
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.