هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و جنون ناشی از آن سخن میگوید. او خود را اسیر عشق و محبت معشوق میداند و از رنجهای دلش مینالد. با وجود مهارت در سخنوری، در برابر معشوق زبانش بند میآید. متن پر از استعارههای عاشقانه و توصیفهای شاعرانه است.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۴۳۵
زین گونه چو در مشق جنون حلقه چو نونم
فرداست که سر حلقه ارباب جنونم
بار دلم از کوه فزونست عجب نیست
گر خم شود از بار چنین قد چو نونم
تا بندهٔ مه خود شدم ایام
از قید دگر سیمبران کرد برونم
چشمت به خدنگ مژهکار دل من ساخت
نگذاشت که تیغت شود آلوده به خونم
صد شکر که چون لاله به داغ کهن دل
آراسته در عشق تو بیرون و درونم
من محتشم شاعر و شیرین سخن اما
لال است زبانم که به چنگ تو زبونم
فرداست که سر حلقه ارباب جنونم
بار دلم از کوه فزونست عجب نیست
گر خم شود از بار چنین قد چو نونم
تا بندهٔ مه خود شدم ایام
از قید دگر سیمبران کرد برونم
چشمت به خدنگ مژهکار دل من ساخت
نگذاشت که تیغت شود آلوده به خونم
صد شکر که چون لاله به داغ کهن دل
آراسته در عشق تو بیرون و درونم
من محتشم شاعر و شیرین سخن اما
لال است زبانم که به چنگ تو زبونم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.