هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و دردهای ناشی از عشق نافرجام است. شاعر از رنج‌های عشق، جفاهای معشوق و احساس تنهایی می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند عبرت، محبت، جور و قیامت اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر به دنبال آرامش و پذیرش در حریم معشوق است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم ممکن است برای خوانندگان جوان نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۴۴۸

به من حیفست شمشیر سیاست‌دار عبرت هم
که بردم جان ز هجر و می‌برم نام محبت هم

یک امشب زنده‌ام از بردن نامت مکن منعم
که فردا بی‌وصیت مرده باشم بی‌شهادت هم

تو چون با جور خوش داری خوشا عمر ابد کز تو
کشم بار جفا تا زنده باشم بار منت هم

به نوعی کرده درخواهم غم افسانهٔ عشقت
که بیدارم نسازد نفخه صور قیامت هم

به بزمت غیر پر گردیده گستاخ آمدم دیگر
که دست قدرتش کوتاه سازم پای جرات هم

مده با خود مجال دستبازی باد را ای گل
که جیب حسن ازین دارد خطر دامان عصمت هم

سگی ناآشنائی کز وجودش داشتی کلفت
هوای آشنائی با تو دارد میل الفت هم

کسی کز بیم من در صحبت او لال بود اکنون
زبان گر دست پیدا دار و آهنگ نصیحت هم

ز محرم بودن بزمش ملاف ای مدعی کانجا
مرا پیش از تو بود این محرمی بیش از تو حرمت هم

ز قرب غیر خاطر جمع‌دار ای محتشم کانجا
قبول اندر تقرب دخل دارد قابلیت هم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.