هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و ایمان خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود ضعف جسمی، روحیه‌ای قوی دارد. او از هجوم دشمنان و مشکلات زندگی شکایت دارد، اما عشق و ایمانش به او قدرت می‌بخشد. شاعر همچنین از جنون عشق و تأثیر آن بر زندگی خود می‌گوید و اشاره می‌کند که عشق او را از دنیای مادی دور کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از واژه‌ها و عبارات مانند 'جنون' و 'هجوم وحشیان' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۴۷

تو به زور حسن ایمن مشو از سپاه آهم
که من ضعیف پیکر ملک قوی سپاهم

شه چار رکن عشقم که به چار سوی غیرت
ز سیه گلیم محنت زده‌اند بارگاهم

نه هوای سربلندی نه خیال ارجمندی
نه سراسری و خرگه نه غم سرو کلاهم

ز هجوم وحشیانم شده متفق سپاهی
که ز خسروی چو مجنون به ستیزه باج خواهم

ز جنون فزود هردم چو بلای ناگهانی
در و دشت در حصارم دد و دام در پناهم

زده سر ز باغ رویت چه گیاه خوش نسیمی
که گل جنون شکفته ز نسیم آن گیاهم

ز تو محتشم چه پنهان که دگر به قصد ایمان
ز بتان نامسلمان صنمی زده است راهم
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.