هوش مصنوعی:
این شعر در ستایش کرم و بخشندگی فردی خاص است که دستان سخاوتمندانهاش مانند باران نعمت بر مردم میبارد. شاعر از محبت و غمخواری این شخص تمجید میکند و بیان میکند که هیچکس مانند او در درمان دردهای فقرا و نیازمندان مؤثر نیست. همچنین، شاعر از بیعدالتیها و نادیده گرفته شدن بزرگان توسط قدرتمندان گلایه میکند.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق اجتماعی و عاطفی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم بهکار رفته مانند 'غمخواران'، 'عدالت' و 'فقر' برای مخاطبان کمسنوسال ممکن است نامفهوم یا سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۴۵۹
زهی ز دست کرم گسترت کرم باران
فدای دست و دلت جان این درم داران
به رنگ دست تو ابری ندیده چشم فلک
که سیم ناب و زر سرخ از آن بود باران
تفقد تو تدارک پذیر نیست که نیست
ز ممکنات سبک باری گران باران
ز گرم خونی و غمخواری تو کار حسد
به این رسیده که خونم خورند غمخواران
مدد که درین ملک رتبه سنجانند
سبک کنندهٔ قدر بزرگ قداران
نوشت نسخهٔ امساک و صبر هر که گرفت
به جز تو در مرض فقر نبض بیماران
جهان به چشم مبیناد محتشم من بعد
به جز تو گر بودش چشم یاری از یاران
فدای دست و دلت جان این درم داران
به رنگ دست تو ابری ندیده چشم فلک
که سیم ناب و زر سرخ از آن بود باران
تفقد تو تدارک پذیر نیست که نیست
ز ممکنات سبک باری گران باران
ز گرم خونی و غمخواری تو کار حسد
به این رسیده که خونم خورند غمخواران
مدد که درین ملک رتبه سنجانند
سبک کنندهٔ قدر بزرگ قداران
نوشت نسخهٔ امساک و صبر هر که گرفت
به جز تو در مرض فقر نبض بیماران
جهان به چشم مبیناد محتشم من بعد
به جز تو گر بودش چشم یاری از یاران
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.