هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از محتشم کاشانی، درخواستی از صبا (باد) است تا درد و رنج شاعر را به معشوق برساند. شاعر از صبا می‌خواهد که پیام‌هایش، از جمله نامه‌ای از ذره به خورشید و تحفه‌ای از مور به سلیمان، را به مقصد برساند. او همچنین درخواست می‌کند که عذر کم‌خدمتی‌اش را به مولا عرضه کند و شرح افتادگی‌اش را به معشوق برساند. در نهایت، شاعر از صبا می‌خواهد که اگر نامه‌اش به جایی نرسید، به فریادش برسد و بوی پیراهن یوسف را به کنعان برساند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۶۳

ای صبا درد من خسته به درمان برسان
یعنی از من بستان جان و به جانان برسان

نامه ذره به خورشید جهان‌آرا بر
تحفهٔ مور به درگاه سلیمان برسان

عذر کم خدمتی بنده به مولا کن عرض
آستان بوسی درویش به سلطان برسان

شرح افتادگی من چو شنیدی برخیز
در خرام آی و به آن سرو خرامان برسان

سر به سر قصهٔ احوالم اگر گوش کند
زود بر گرد و به من مژدهٔ احسان برسان

ورنه بنشین و به قانون شفاعت پیشش
نامه آغاز کن و قصه به پایان برسان

نامه گر کار به جائی نرساند زنهار
تو به فریاد رس او را و به افغان برسان

از پی روشنی دیدهٔ احباب آنجا
بوی پیراهنی از مصر به کنعان برسان

محتشم باز به عنوان وفا مشهور است
قصه کوتاه کن و نامه به عنوان برسان
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.