هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق پایدار و وفاداری خود سخن می‌گوید، با وجود تمام رنج‌ها و ناملایمات زندگی. او از غم‌ها و سختی‌هایی که متحمل شده می‌گوید، اما عشقش همچنان پابرجاست. همچنین، از مقایسه خود با دیگران که در شادی و عیش هستند، در حالی که او در ماتم به سر می‌برد، یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند غم و ماتم نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارند.

غزل شمارهٔ ۴۶۵

آمدم با ناله‌های زار هم دم هم چنان
مهر برجا عشق باقی عهد محکم همچنان

سر ز سوداهای باطل رفته بر باد و مرا
عزم پابوس تو درخاطر مصمم هم چنان

کشور جان شد ز دست و قلعهٔ تن پست گشت
بر حسار دل هجوم لشگر غم هم چنان

از نم سیلی فنا شد صورت شیرین ز سنگ
صورت شیرین او در چشم پرنم هم چنان

عالمی از خویشتن داری به مستوری مثل
من به شیدائی علم رسوای عالم هم چنان

خلق از امداد عالم گرم شور و مست عیش
من به مرگ بخت خود مشغول ماتم هم چنان

عاشق محروم مرد از رشگ در بزم وصال
با همه نامحرمیها غیر محرم هم چنان

یافت منشور بقا مهر فنا بر خاتمه
نام او سلطان دل را نقش خاتم هم چنان

محتشم بر آستان یار شد یکسان به خاک
مدعی پیش سگان او معظم هم چنان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.