هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و جفای معشوق شکایت می‌کند و از او می‌خواهد که هرچه نکرده است، انجام دهد. شاعر به معشوق اشاره می‌کند که با جفاهایش دل‌های بسیاری را ربوده و اکنون از او می‌خواهد که به این عشق پایان دهد یا حداقل روی خود را نشان دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند «تیغ بکش به خون ما» ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۴۷۴

ای تو نکرده جز جفا آن چه نکرده‌ای بکن
تیغ بکش به خون ما آن چه نکرده‌ای بکن

ای زده عقل و راه دین خواهی اگر متاع جان
بی خبر از درم درا آن چه نکرده‌ای بکن

چند به منتم کشی کز ستمت نکشته‌ام
ای ستمت به از وفا آن چه نکرده‌ای بکن

ای که ربوده‌ای به رخ صد دل و مایلی بدین
عقدهٔ زلف برگشا آن چه نکرده‌ای بکن

ای که نبوده بر درت مثل من از جفا کشان
میروم این زمان بیا آن چه نکرده‌ای بکن

ای نه نموده روی مه برده هزار دل ز ره
روی به محتشم نما آن چه نکرده‌ای بکن
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.