هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق به عنوان نیرویی فراتر از عقل و منطق سخن می‌گوید و از آن می‌خواهد تا تمام موانع و محدودیت‌ها را درهم بشکند. شاعر به زیبایی‌های عشق و قدرت آن در تغییر جهان‌بینی اشاره می‌کند و از رهایی از قیدوبندهای ظاهری و رسیدن به حقیقت عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۷۷

بیا ای عشق تمکین مرا از گرد ره بشکن
جنون را پیش رو کن عقل را پشت سپه بشکن

مسجد سرو من قدر است کن وز بار عشق آنجا
هزاران زاهد صدساله را پشت دو ته بشکن

حصار دل که شاهانند در تسخیر آن عاجز
تو زیبا دلستان بستان تو رعنا پادشه بشکن

قضا چون بست به رمه طاق ابرویت زبردستی
بیا و طاق دلها را ز ماهی تا به مه بشکن

اگر در وادی عشقت دل از ظلمت کشد لشگر
شکوهٔ لشگر دل را به زور یک نگه بشکن

به بام بارگاه آی و ز برقع طرف رخ بنما
وزان شکل هلالی قدر ماه چهارده بشکن

فراغعت را غنیمت دان غمین منشین قدح بستان
تکلف را اجازت ده کمر بگشا کله بشکن

اگر از کام جویان بر در و دیوار او بینی
سر کیوان به چوب حاجیان بارگه بشکن

اگر این است ساقی محتشم گو پشت زهدم را
به آن رطل گران پیمودن از بار گنه بشکن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.