هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج عشق و جدایی می‌نالد. او از روزگار سیاه خود شکایت دارد و غم عشق را چنان توصیف می‌کند که آهش آینهٔ سپهر را تیره می‌کند. شاعر از بی‌قراری دلش می‌گوید و اینکه صبر از دلش فرار کرده است. او از نگاه معشوق و عشقی که به او مبتلا شده سخن می‌گوید و از گناهکاری چشم‌هایش یاد می‌کند. در پایان، آرزو می‌کند که بتواند به زندگی عادی خود بازگردد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۸۲

ساخت شب مرا سیه دود دل فکار من
روزم اگر چنین بود وای به روزگار من

چون دهد از غم توام آه به باد نیستی
آینهٔ سپهر را تیره کند غبار من

ابر بلابرون خیمه ز موج خیز غم
چون ز درون علم کشد آه شراره بار من

تا تو قرار داده‌ای قتل مرا به تیغ خود
صبر فرار کرده است از دل بی‌قرار من

تا ز نظاره‌ات مرا ساخت به عشق مبتلا
گوشه بگوشه می‌جهد چشم گناهکار من

به ز نخست محتشم باز رسم به کار خود
گر دگر آن غزاله را چرخ کند شکار من
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.