هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد فراق و عشق شکسته سخن می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که بیش از این باعث رنج و بلا نشود و به عشق و دعاهایش توجه کند. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند صبر، وفاداری و امید اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به دانش ادبی نسبتاً بالایی دارند.

غزل شمارهٔ ۵۰۱

بر رخ به قصد دل منه زلف دو تا را بیش از این
در کشور خود سرمده خیل بلا را بیش از این

صد ره شکست ای رشک مه حسنت دل و دین را سیه
برطرف مه طرف کله مشکن خدا را بیش از این

دل کرده ساز ای نوش لب در وعده قانونی عجب
گر داری آهنگ طرب بنواز ما را بیش از این

نخل ترت در پیرهن چون نیکشر شد پرشکن
محکم مبند ای سیمتن بند قبا را بیش از این

میدان ظلم از اشک ما شد جای لغزشهای پا
جولان مده بهر خدا رخش جفا را بیش از این

ای دل که می‌آمد روان تیرش ز قدرت بر نشان
ترسم نداری در کمان تیر دعا را بیش از این

پرسان ز حال محتشم هستی ولی بسیار کم
پرسند ارباب کرم حال گدا را بیش از این
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.