هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وفاداری سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که معشوق او با وجود ادعای بی‌اطلاعی، در دلبری بسیار ماهر بوده است. همچنین، شاعر از رقیب خود شکایت دارد و احساس می‌کند که معشوق به جای توجه به او، به رقیب توجه نشان داده است. در نهایت، شاعر تأکید می‌کند که معشوق همیشه در قلب او حضور داشته است.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۵۴۸

از قید عهد بنده تو خود رسته بوده‌ای
عهدی نهفته هم به کسی بسته بوده‌ای

خواب گران صبح خبر داد ازین که دوش
در بزم کرده آن چه توانسته بوده‌ای

مرغ دل آن نبود که ناید به دام تو
گویا تو بی‌محل ز کمین جسته بوده‌ای

آورده‌ای بپرسش حالم رقیب را
خوش ملتفت به حال من خسته بوده‌ای

گفتن چه احتیاج که غیری نبوده است
در خانهٔ دلم که تو پیوسته بوده‌ای

گفتی دلت که برده ندانسته‌ام بگو
در دلبری تو این همه دانسته بوده‌ای

در برم بهر خدمت شایسته رقیب
ای محتشم تو این همه بایسته بوده‌ای
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.