هوش مصنوعی: این شعر از محتشم کاشانی بیانگر احساسات شاعر درباره بی‌وفایی و دوری معشوق است. شاعر از این که معشوق با دیگران ارتباط دارد و از او دوری می‌کند، رنجیده و گلایه می‌کند. همچنین، او از این که معشوق به جای پاسخگویی به احساسات او، به دیگران توجه می‌کند، ابراز ناراحتی می‌نماید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاطفی پیچیده و ناراحتی‌های عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۰

بیش از دی گرم استغنا زدن گردیده‌ای
غالبا امروز در آیینه خود را دیده‌ای

کلفتی داری و پنهان داری از من گوئیا
این که با غیر الفتت فهمیده‌ام فهمیده‌ای

گشت معلومم که در گوشت چه آهنگی خوش است
چون شنیدم کز غرض گو حال من پرسیده‌ای

چون شوی با غیر بد مخصوص خود گردانیم
آلت اعراض غیرم خوب گردانیده‌ای

چون نمی‌رنجی تو از کس جز به جرم دوستی
حیرتی دارم که از دشمن چرا رنجیده‌ای

پنبه‌ای در گوش نه تا ننهی از غیرت به داغ
این که می‌گویند بدگویان اگر نشنیده‌ای

محتشم کافتاده زار از پرسش بی جای تو
کشته‌ای او را و پنداری که آمرزیده‌ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.