هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وفاداری خود سخن می‌گوید و از ناامیدی و بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند. او از معشوق می‌خواهد که به مهر و محبت او توجه کند و از بی‌رحمی و بی‌توجهی دست بردارد. شاعر همچنین از رقیبان و جدایی از معشوق ابراز نگرانی می‌کند و آرزو می‌کند که معشوق به او بازگردد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شکایت از بی‌وفایی و ناامیدی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۵۸

اگر آگه ز اخلاص من آزرده دل گردی
ز بیدادی که بر من کرده باشی منفعل گردی

مکن چون لاله چاکم در دل پرخون که می‌ترسم
در و داغ وفای خود به بینی و خجل گردی

دلت روشن‌تر از آیینهٔ صبح است می‌خواهم
که بر تحقیق مهرم یک نفس بر گرد دل گردی

چو بی‌جرمی به تیغ بی‌دریغم می‌کنی بسمل
چنان کن باری ای نامهربان کز من بحل گردی

تو ای مرغ دل از پروانه خود کم نه و باید
که تا جانباشدت بر گرد آن شمع چه گل گردی

رقیبان چون گسستی از دلش سررشتهٔ مهرم
الهی با نصیب از وصل آن پیمان گسل گردی

اگر خواهی ز گرد غیر خالی کوی آن مه را
به گردش محتشم چون باد باید متصل گردی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.