هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و اشتیاق خود به معشوق می‌گوید و از رنج‌های عاشقی و انتظار برای وصال سخن می‌راند. او از لطف و جمال معشوق و تأثیر آن بر خود می‌نالد و در عین حال، از درد فراق و ناکامی‌های عشقی شکوه می‌کند. شاعر از خداوند عمری جاودانه برای این پیوند طلب می‌کند و در پایان، به عشوه‌های معشوق و تأثیرات آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده در شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۵۹

بر در درج قفل زدم یک چندی
عاقبت داد گشادش بت شکر خندی

سخت از ذوق گرفتاری من می‌کوشد
دست و بازوی کمندافکن وحشی بندی

لطف ممتاز کن آماده که آمد بر در
بی‌نیاز از تو جهانی به تو حاجتمندی

تا به نزدیک‌ترین وعدهٔ وصلت برسم
از خدا می‌طلبم عمر ابد پیوندی

اگر از مادر دوران همه یوسف زاید
ننشیند چو تو بر دامن او فرزندی

مژده‌ای درد که در دام تو افتاد آخر
نامفید به دوائی بالم خورسندی

درام از مرغ شب‌آویز دلی نالان‌تر
من که دارم ز دل آویز کمندی بندی

دگر امشب چه نظر دیده ندانم که به من
می‌کند لطف ولی لطف غضب مانندی

بهر نادیدن آن رو گه و بی‌گه ناصح
می‌دهد بندم و آن گه چه مؤثر پندی

هست دشنام پیاپی ز لب شیرینش
شربتی غیر مکرر ز مکرر قندی

محتشم عشوهٔ طاقت شکن ساقی بزم
اگر اینست دگر می‌شکنم سوگندی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.