هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و شیفتگی خود به معشوق میگوید و توصیف میکند که چگونه نگاه و رفتار معشوق او را از خود بیخود کرده است. او از ذوق و شوقی که در دل دارد سخن میگوید و اشاره میکند که این عشق او را به حالتی از مستی و بیخویشی کشانده است. همچنین، شاعر از ناپایداری دنیا و از بین رفتن لذتهای زودگذر اظهار تأسف میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده در شعر، آن را برای گروه سنی بالاتر مناسب میسازد.
غزل شمارهٔ ۱۵
تا سرو قباپوش تو را دیدهام امروز
در پیرهن از ذوق نگنجیدهام امروز
من دانم و دل، غیر چه داند که در این بزم
از طرز نگاه تو چه فهمیدهام امروز
تا باد صبا پیچ سر زلف تو وا کرد
بر خود، چو سر زلف تو پیچیدهام امروز
هشیاریم افتاد به فردای قیامت
زان باده که از دست تو نوشیدهام امروز
صد خنده زند بر حلل قیصر و دارا
این ژندهٔ پر بخیه که پوشیدهام امروز
افسوس که برهم زده خواهد شد از آن روی
شیخانه بساطی که فرو چیدهام امروز
بر باد دهد توبهٔ صد همچو بهائی
آن طرهٔ طرار که من دیدهام امروز
در پیرهن از ذوق نگنجیدهام امروز
من دانم و دل، غیر چه داند که در این بزم
از طرز نگاه تو چه فهمیدهام امروز
تا باد صبا پیچ سر زلف تو وا کرد
بر خود، چو سر زلف تو پیچیدهام امروز
هشیاریم افتاد به فردای قیامت
زان باده که از دست تو نوشیدهام امروز
صد خنده زند بر حلل قیصر و دارا
این ژندهٔ پر بخیه که پوشیدهام امروز
افسوس که برهم زده خواهد شد از آن روی
شیخانه بساطی که فرو چیدهام امروز
بر باد دهد توبهٔ صد همچو بهائی
آن طرهٔ طرار که من دیدهام امروز
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.