هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به بیان ماهیت ناگفتنی و عمیق عشق میپردازد. شاعر تأکید میکند که عشق را نمیتوان با کلمات توصیف کرد و برای درک آن باید جان فدا کرد. همچنین، عشق حقیقی از مردان شجاع و فداکار برمیآید و تنها کسانی که دل به عشق میسپارند، به حقیقت آن پی میبرند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار است. همچنین، برخی از اشارات و استعارات موجود در شعر نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از ادبیات عرفانی دارد.
غزل شمارهٔ ۴۸
حدیث عشق در گفتن نیاید
چنین در هیچ در سفتن نیاید
ز زید و عمرو مشنو کاین حکایت
چو واو عمرو در گفتن نیاید
جمال عشق خواهی جان فدا کن
که هرگز کار جان از تن نیاید
شعاع روی او را پرده برگیر
که آن خورشید در روزن نیاید
از آن مردان شیرافگن طلب عشق
کزین مردان همچون زن نیاید
ز زر انگشتری سازند و خلخال
ولی آیینه جز ز آهن نیاید
غم عشق از ازل آرند مردان
وگر چه آن به آوردن نیاید
سری بیدولت است آنرا که با عشق
از آنجا دست در گردن نیاید
غمش با هر دلی پیوند نکند
شتر در چشمهٔ سوزن نیاید
چو زنده سیف فرغانی به عشق است
چراغ جانش را مردن نیاید
بدان خورشید نتوانم رسیدن
اگر چون سایهای با من نیاید
چنین در هیچ در سفتن نیاید
ز زید و عمرو مشنو کاین حکایت
چو واو عمرو در گفتن نیاید
جمال عشق خواهی جان فدا کن
که هرگز کار جان از تن نیاید
شعاع روی او را پرده برگیر
که آن خورشید در روزن نیاید
از آن مردان شیرافگن طلب عشق
کزین مردان همچون زن نیاید
ز زر انگشتری سازند و خلخال
ولی آیینه جز ز آهن نیاید
غم عشق از ازل آرند مردان
وگر چه آن به آوردن نیاید
سری بیدولت است آنرا که با عشق
از آنجا دست در گردن نیاید
غمش با هر دلی پیوند نکند
شتر در چشمهٔ سوزن نیاید
چو زنده سیف فرغانی به عشق است
چراغ جانش را مردن نیاید
بدان خورشید نتوانم رسیدن
اگر چون سایهای با من نیاید
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.