هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از بیوفایی معشوق و رنجهای عاشقانه خود میگوید. او از تغییر رفتار معشوق و بیثباتی احساساتش شکایت دارد و درد دل خود را بیان میکند. با این حال، در پایان به نوعی تسلیم شده و از معشوق میخواهد که اگر روزی او را دید، دعایی به یادش کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بیوفایی و رنج عشق ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۱۵
دل در غم چون تو بیوفایی
در بستم و میکشم جفایی
عمرت خوانم از آنکه با کس
چون عمر نمیکنی وفایی
هر روز به هر کسیت میلی
هر لحظه به دیگریت رایی
گر نیست دل تو راست با ما
میزن به دروغ مرحبایی
گم گشت و نشان همی نیابم
مسکین دل خویش را به جایی
در کوی خود ار ببینی او را
از ما برسان بدو دعایی
در دل غم غیر تست ای دوست
در خانهٔ کعبه بوریایی
ای مرهم انده تو کرده
درد دل ریش را دوایی
وی مصقلهٔ غم تو داده
آیینهٔ روح را صفایی
گر سود کند زیان ندارد
در کوی تو گه گهی گدایی
سیف از غم عشق تو سپر کرد
گر تیغ برو کشد قضایی
در بستم و میکشم جفایی
عمرت خوانم از آنکه با کس
چون عمر نمیکنی وفایی
هر روز به هر کسیت میلی
هر لحظه به دیگریت رایی
گر نیست دل تو راست با ما
میزن به دروغ مرحبایی
گم گشت و نشان همی نیابم
مسکین دل خویش را به جایی
در کوی خود ار ببینی او را
از ما برسان بدو دعایی
در دل غم غیر تست ای دوست
در خانهٔ کعبه بوریایی
ای مرهم انده تو کرده
درد دل ریش را دوایی
وی مصقلهٔ غم تو داده
آیینهٔ روح را صفایی
گر سود کند زیان ندارد
در کوی تو گه گهی گدایی
سیف از غم عشق تو سپر کرد
گر تیغ برو کشد قضایی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.