هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از درد عشق و هجران یار می‌نالد. او زیبایی معشوق و تأثیر آن بر زندگی خود را توصیف می‌کند، از روزگار سیاه و بی‌کسی شکایت دارد، اما در عین حال به عشق وفادار است و امید به دیدار یار دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه‌ای است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و زبان شعر کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰

گرفت خط رخ زیبای گل عذار مرا
فغان که دهر، خزان کرد نوبهار مرا

کشیدسرمه به چشم و فشاند طره به رو
بدین بهانه سیه کرد روزگار مرا

فرشته بندگیش را به اختیار کند
پری رخی که ز کف برده اختیار مرا

ربود هوش مرا چشم او به سرمستی
که چشم بد نرسد مست هوشیار مرا

چگونه کار من از کار نگذرد شب هجر
که طره‌اش به خود انداخت کار و بار مرا

نداده است کسی روز بی‌کسی جز غم
تسلی دل بی صبر و بی‌قرار مرا

گرفته‌ام به درستی شکنج زلف بتی
اگر سپهر نخواهد شکست کار مرا

عزیز هر دو جهان باشی از محبت دوست
که خواری تو فزون ساخت اعتبار مرا

فروغی آن که به من توبه می‌دهد از عشق
خدا کند که ببیند جمال یار مرا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.