هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر به توصیف معشوق و جمال او پرداخته است. او از زیبایی‌های معشوق مانند چهره، موها، قامت و چشم‌هایش سخن می‌گوید و احساسات خود را نسبت به او بیان می‌کند. همچنین، شاعر از رنج‌های عشق و حسادت‌های ناشی از آن نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۸۳

همه جا جلوهٔ آن صاحب وجه حسن است
همه کس بستهٔ آن زلف شکن بر شکن است

رخ افروخته‌اش خجلت ماه فلک است
قد افراخته‌اش غیرت سرو چمن است

بهر قربانی آن چشم سیه باید ریخت
خون هر آهوی مشکین که به دشت ختن است

گر نیارد به نظر سیم سرشکم نه عجب
زان که سیمین بر و سیمین تن و سیمین ذقن است

ترسم آخر ننهد پا به سر تربت من
بس که در هر قدمش کشتهٔ خونین کفن است

تا رقیب از لب او کام‌روا شد گفتم
خاتم دست سلیمان به کف اهرمن است

نه ازین پیش توان با سخن دشمن ساخت
نه مرا با دهن دوست مجال سخن است

خسرو از رشک شکر خون به دل شیرین کرد
تا خبر شد که چه‌ها در نظر کوه‌کن است

جستم از خیل عرب واقعهٔ مجنون را
لیلی از خیمه برون تاخت که مجنون من است

گوشهٔ چشم بتی زد ره دین و دل من
نازم این فتنه که هم رهزن و هم راهزن است

در همه شهر شدم شهره به شیرین سخنی
تا لبم بر لب آن خسرو شیرین دهن است

یک تجلی همه را سوخت فروغی امشب
مگر آن شمع فروزنده در این انجمن است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.