هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، می‌نوشی، رنج‌های روحی، و جستجوی معنوی می‌پردازد. شاعر از هوس‌های دنیوی، درد دل، و نیاز به همراهی در راه زندگی سخن می‌گوید. همچنین، تأکید بر رعایت اخلاق و نیکی به دیگران دارد و از ظلم و ستم انتقاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب (به‌صورت نمادین) دارد که نیاز به درک ادبی و فرهنگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۹

ما و هوس شاهد و می تا نفسی هست
کی خوش‌تر از این در همه عالم هوسی هست

ای خواجه بهش باش که با آن لب می‌نوش
گر باده به اندازه ننوشی عسسی هست

گر مرد رهی با خبر از نالهٔ دل باش
زیرا که به هر قافله بانگ جرسی هست

یا قافله سالار ره کعبه ندانست
یا آن که به صحرای طلب بار بسی هست

تنها نه همین اسب من اول قدم افتاد
کافتاده در این بادیه هر سو فرسی هست

خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات
مشکن دل کس را که در این خانه کسی هست

از دیدهٔ دل‌سوختگان چهره مپوشان
ای آینه هش‌دار که صاحب نفسی هست

تا داد مرا از تو ستمگر نگرفتند
کس هیچ ندانست که فریادرسی هست

مرغ دلم از باغ به تنگ است فروغی
تا حلقهٔ دامی و شکاف قفسی هست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.