هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه به توصیف حالات و تجربیات عاشقان و سالکان راه عشق می‌پردازد. شاعر از بی‌خودی و مستی عاشقان، رنج‌های آنان در راه معشوق، و بی‌اعتنایی به دنیا و عذاب‌های آن سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به نقش پیر خرابات و تأثیر باده در رسیدن به حالات معنوی دارد. در نهایت، شعر به زیبایی‌های معشوق و تأثیر آن بر عاشقان می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و درد عشق و مفاهیمی مانند 'قاتل' و 'شهیدان عشق' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۵

مستان بزم عشق شرابی نداشتند
در عین بی خودی می نابی نداشتند

هرگز به غیر خون دل و پارهٔ جگر
شوریدگان شراب و کبابی نداشتند

قربان قاتلی که شهیدان عشق او
جز آب تیغ حسرت آبی نداشتند

با قاتل از غرور ندارد سر حساب
با کشتگان عشق حسابی نداشتند

قومی به فیض پیر خرابات کی رسند
کز جام باده حال خرابی نداشتند

آنان که داغ و درد تو بردند زیر خاک
خوف جحیم و بیم عذابی نداشتند

تمکین حسن بین که به کوی تو اهل عشق
بعد از سؤال چشم جوابی نداشتند

ز آشفتگی به حلقهٔ جمعی رسیده‌ام
کز حلقه‌های زلف تو تابی نداشتند

تا چشم بند مردم صاحب نظر شدی
شب ها ز سحر چشم تو خوابی نداشتند

در مکتب محبت آن مه فروغیا
الا کتاب مهر کتابی نداشتند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.