هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی از عشق به معشوق و وحدت وجود سخن میگوید. شاعر از جانسپاری در راه عشق، گذر از دنیا برای رسیدن به وحدت، و تشبیه معشوق به عناصر طبیعت مانند گلستان و غنچه استفاده میکند. همچنین، تأکید بر عشق زمینی و آسمانی و نیاز به معشوق به عنوان منبع حیات و زیبایی از مضامین اصلی است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'چاک گریبان' و 'عشق زمینی' نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۲۶۲
جان سپاری به ره غمزهٔ جانان باید
تیرباران قضا را سپر از جان باید
بگذر از هر دو جهان گر سر وحدت داری
دامن کفر رها کن گرت ایمان باید
از پریشانی اگر جمع نگردد غم نیست
هر که را بویی از آن زلف پریشان باید
گریه چون ابر بهاری چه کند گر نکند
هر که را کامی از آن غنچهٔ خندان باید
آن که منع دلم از چاک گریبان تو کرد
خاکش اندر لب و چاکش به گریبان باید
چشم من قامت دلجوی تو را میجوید
زان که بر دامن جو سرو خرامان باید
عاشقان جز دهنت هیچ نخواهند آری
تشنهکامان تو را چشمهٔ حیوان باید
عکس رخسار تو در چشم من افتاد آری
شمع افروخته را رو به شبستان باید
از سر کوی تو حیف است فروغی برود
که گلستان تو را مرغ غزلخوان باید
تیرباران قضا را سپر از جان باید
بگذر از هر دو جهان گر سر وحدت داری
دامن کفر رها کن گرت ایمان باید
از پریشانی اگر جمع نگردد غم نیست
هر که را بویی از آن زلف پریشان باید
گریه چون ابر بهاری چه کند گر نکند
هر که را کامی از آن غنچهٔ خندان باید
آن که منع دلم از چاک گریبان تو کرد
خاکش اندر لب و چاکش به گریبان باید
چشم من قامت دلجوی تو را میجوید
زان که بر دامن جو سرو خرامان باید
عاشقان جز دهنت هیچ نخواهند آری
تشنهکامان تو را چشمهٔ حیوان باید
عکس رخسار تو در چشم من افتاد آری
شمع افروخته را رو به شبستان باید
از سر کوی تو حیف است فروغی برود
که گلستان تو را مرغ غزلخوان باید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.