هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف عشق الهی و بی‌قید و شرط می‌پردازد که فراتر از مفاهیم دینی مانند کفر و اسلام است. شاعر از معشوقی سخن می‌گوید که جمالش تغییرناپذیر و وجودش بی‌آغاز و بی‌انتهاست. عاشقان این معشوق از هرگونه قید و بند رها هستند و تنها به او دل بسته‌اند. شعر با تصاویر زیبایی مانند زلف معشوق، لب شیرین و چشم‌های فریبنده، عشق و شیفتگی را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم به کار رفته نیاز به درک عمیق‌تری از ادبیات و فلسفه دارند که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۱۰

در عالم عشق تو نه کفر است و نه اسلام
عشاق تو فارغ ز پرستیدن اصنام

آن جا که جمال تو نه تغییر و نه تبدیل
وان جا که وجود تو نه آغاز و نه انجام

در مژده گذر کن که دمی در بدنش روح
بر زنده نظر کن که بری از دلش آرام

سرمایه آمالی و بخشندهٔ احوال
دیباچهٔ ارواحی و شیرازهٔ اجسام

هم قبلهٔ عشاقی و هم کعبهٔ مشتاق
هم شورش آفاقی و هم فتنهٔ ایام

دل های مجرد همه در چنبر آن زلف
مرغان بهشتی همه در حلقهٔ آن دام

یک میکده می‌خوردم از آن لعل می‌آلود
یک باغچه گل چیدم از آن عارض گلفام

ما را نه غم طعن و نه اندیشهٔ ناموس
مستان تو آسوده هم از ننگ و هم از نام

تا زیب بناگوش تو شد طرهٔ مشکین
هرگز خبرم نیست نه از صبح و نه از شام

هیچ از لب و چشم تو قناعت نتوان کرد
یارب چه نهادند در این شکر و بادام

بگذار ببوسد لب نوش تو فروغی
زان پیش که جان را بنهد بر سر این کام
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.