هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. او خود را سوختهٔ روی معشوق، حسرت‌اندوختهٔ طلعت نیکوی او، و سپر انداختهٔ تیغ ابرویش می‌خواند. شاعر تأکید می‌کند که هرگز از دامان معشوق دست نمی‌کشد و همواره ثناخوان و دعاگوی اوست. او خود را درویش سر کوی معشوق و حلقه‌به‌گوش گیسوی او می‌داند و از قیام معشوق به عنوان قیامت یاد می‌کند. در پایان، از آتش سوزان معشوق می‌پرسد که تا کی باید دل سودازده‌اش موی او را بکشد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۱۲

پرده بگشای که من سوختهٔ روی توام
حسرت اندوختهٔ طلعت نیکوی توام

من نه آنم که ز دامان تو بردارم دست
تیغ بردار که منت کش بازوی توام

سینه چاکان محبت همه دانند که من
سپر انداختهٔ تیغ دو ابروی توام

نتوان کام مرا داد به دشنامی چند
که همه عمر ثناخوان و دعاگوی توام

آن چنان پیش رخت ساخت پراکنده دلم
که پراکنده‌تر از مشک فشان موی توام

گر چه در چشم تو مقدار ندارم لیکن
این قدر هست که درویش سر کوی توام

من که در گوش فلک حلقه کشیدم چو هلال
حالیا حلقه به گوش خم گیسوی توام

ای قیامت ز قیام تو نشانی، برخیز
که به جان در طلب قامت دل‌جوی توام

آخر ای آتش سوزان فروغی تا چند
دل سودازده هر لحظه کشد موی توام
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.