هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه از عشق و فداکاری خود سخن می‌گوید. او با افتخار از ایستادگی در راه معشوق و سپردن جانش می‌گوید، و تأکید می‌کند که در وجودش جز راستی و ایمنی نیست. عشق، محبت و فداکاری از مضامین اصلی این شعر هستند. شاعر همچنین به آموزه‌های عشق اشاره می‌کند که او را کامل کرده است و از رضایت به قضا و قدر الهی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارات به فداکاری و رضایت به قضای الهی، برای درک بهتر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۲۵

در جلوه‌گاه جانان جان را به شوق دادم
در روز تیرباران مردانه ایستادم

جان با هزار شادی در راه او سپردم
سر با هزار منت در پای او نهادم

جز راستی نبینی در طبع بی نفاقم
جز ایمنی نیابی در نفس بی فسادم

نام تو برده می‌شد تا نامه می‌نوشتم
روی تو دیده می‌شد تا دیده می‌گشادم

در وادی محبت دانی چه کار کردم
اول به سر دویدم، آخر ز پا فتادم

مجلس بهشت گردد از غایت لطافت
هر گه ز در درآید حور پری نژادم

جز عشق سبز خطان درسی به من نیاموخت
استاد کاملم کرد، رحمت بر اوستادم

تا با قضاش کردم ترک رضای خود را
با هر قضیه خوش دل با هر بلیه شادم

طرح توی فروغی می‌ریختم، اگر بود
حکمی بر آب و آتش، دستی به خاک و بادم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.