هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق عمیق و فداکاری سخن می‌گوید. شاعر عشق خود را به معشوق بیان می‌کند و تأکید می‌کند که هیچ چیز نمی‌تواند جای آن را بگیرد. او از درد فراق و اشتیاق به وصال می‌گوید و حتی در برابر خطرات نیز مقاومت می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و می‌نوشی دارد که نماد شور و حال عشق است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و گاهی نمادین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و می‌نوشی دارد که برای سنین پایین‌تر مناسب نیست.

غزل شمارهٔ ۳۵۳

سروش عشق تو یک نکته گفت در گوشم
که بار هر دو جهان را فکند از دوشم

اگر چه وصل تو ممکن نمی‌شود، لیکن
درین معامله تا ممکن است می‌کوشم

غم تو را به نشاط جهان نشاید داد
من این خریدهٔ خود را به هیچ نفروشم

به خواب خوش نرود چشم من از خوشحالی
اگر تو مست بیفتی شبی در آغوشم

به هیچ حال ز خاطر فرامشم نشوی
ولی دریغ که از خاطرت فراموشم

ز یک خدنگ نشانی به خون خویشتنم
اگر هزار زره بر سر زره پوشم

دو گوشت ار ز خروشیدنم به تنگ آمد
چنین مزن که ز دستت چو چنگ نخروشم

بیار ساغر می را به گردش ای ساقی
که من ز چشم حریف افکن تو مدهوشم

مگر به دامن محشر مرا به دوش آرند
چنین که مست و خراب از پیالهٔ دوشم

چنان زبانه کشید آتش تظلم من
که آب چشمهٔ رحمت نکرد خاموشم

ز هر طرف به کمینم نشسته شیرانند
من از نهایت غفلت به خواب خرگوشم

فروغی از می گلگون سخن بگو ور نه
من آن دماغ ندارم که یاوه بنیوشم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.