هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق نافرجام و درد دوری از معشوق سخن می‌گوید. شاعر از عشق خود به معشوقی با موها و چشمان سیاه می‌گوید و از تأثیرات این عشق بر زندگی خود می‌نالد. او از امیدها و آرزوهایش در رابطه با معشوق می‌گوید و از ناکامی‌های خود در این راه شکایت می‌کند. شعر پر از تصاویر شاعرانه و استعاره‌هایی مانند آهو، سنبل مشکین، و نرگس جادو است که زیبایی معشوق را توصیف می‌کنند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناکامی در عشق و حسرت نیاز به بلوغ عاطفی برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۴۳۱

هر کس که نهد پای بر آن خاک سر کو
ذکرش همه این است که گم گشته دلم کو

من از اثر عشق، سیه بخت و سیه روز
او از مدد حسن، سیه چشم و سیه مو

دیباچهٔ امید من آن صفحهٔ رخسار
سرمایهٔ سودای من آن حلقهٔ گیسو

جمعی همه آشفتهٔ آن سنبل مشکین
شهری همه شوریدهٔ آن نرگس جادو

هم لاله نرسته‌ست بدین آب و بدین تاب
هم گل به شکفته ست بدین رنگ و بدین بو

من تشنه لب ساقی و او طالب کوثر
حاشا که رود آب من و شیخ به یک جو

برخاست ز هر گوشه بلایی به کمینم
تا دیده‌ام افتاد بدان گوشهٔ ابرو

آهوی من آن کار که با شیردلان کرد
هرگز نکند شیر قوی پنجه به آهو

حسرت برم از خسرو و فرهاد که در عشق
نه زر به ترازویم و نه زور به بازو

زیبا صنما پرده ز رخسار برانداز
تا بر طرف قبله فروغی نکند رو
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.