۳۹۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۳۷

ماه غلام رخ زیبای تو
سر و کمر بسته بالای تو

تن همه چشم است به صحن چمن
نرگس شهلا به تماشای تو

مجمع دل‌های پراکنده چیست
چین سر زلف چلیپای تو

زاهد و اندیشهٔ گیسوی حور
دست من و جعد سمن سای تو

گر تو زنی تیغ هلاکم به فرق
فرق من و خاک کف پای تو

روی من و خاک سر کوی عشق
رای من و پیروی رای تو

تیر من دیدهٔ کج بین غیر
تیغ من و تارک اعدای تو

چند فشاند نمکم بر جگر
لعل شکرخند شکرخای تو

دیر کشیدی ز میان بس که تیغ
مرد فروغی ز مداوای تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.