هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و بندگی معشوق سخن می‌گوید. او از احساسات عمیق خود، از جمله فداکاری، درد عشق، و انتظار برای رحمت معشوق صحبت می‌کند. همچنین، شاعر به ناامیدی‌ها و شکست‌های عاطفی خود اشاره می‌کند و از قدرت و تسلط معشوق بر خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و بندگی نیاز به درک بالاتری از احساسات و تجربیات زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۵۸

یک جام با تو خوردن یک عمر می‌پرستی
یک روز با تو بودن، یک روزگار مستی

در بندگی عشقت از دست رفت کارم
ای خواجهٔ زبر دست رحمی به زیر دستی

بر باد می‌توان داد خاک وجود ما را
تا کار ما به کویت بالا رود ز پستی

با مدعی ز مینا می در قدح نکردی
تا خون من نخوردی تا جان من نخستی

گفتی دهم شرابت از شیشهٔ محبت
پیمانه‌ام ندادی، پیمان من شکستی

صید ضعیف عشقم، با پنجهٔ توانا
بیمار چشم یارم، در عین تندرستی

با صد هزار نیرو، دیدی فروغی آخر
از دست او نرستی وز بند او نجستی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.