هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از زیبایی‌ها و ویژگی‌های معشوق سخن می‌گوید، از جمله شیرین‌زبانی، جذابیت، و محبت‌های پنهان معشوق. همچنین، شاعر از دردها و رنج‌های عشق خود می‌گوید و چگونه معشوق او را در خلوت و تنهایی قرار داده است. در نهایت، شاعر به امیدواری و لطف معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال به‌طور کامل قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۴۷۳

تو شکر لب که با خسرو بسی شیرین سخن داری
کجا آگاهی از شوریده حال کوه کن داری

مرا از انجمن در گوشهٔ خلوت نشانیدی
ولی با مدعی خوش خلوتی در انجمن داری

من آن شهرم که سیلاب محبت ساخت ویرانم
تو آن گنجی که در ویرانهٔ دلها وطن داری

نخواهی بر سر خاک من آمد روز محشر هم
که از هر سو هزاران کشتهٔ خونین کفن داری

گرفتار کمندت تازه گردیدم به امیدی
که لطف بی نهایت با اسیران کهن داری

اگر از پرده رازم آشکارا شد چه غم دارم
که پنهان از همه عالم نگاهی سوی من داری

هم از موی تو پا بستم هم از بوی تو سر مستم
که سنبل در سمن داری و گل در پیرهن داری

تو هم یوسف کنی در چاه و هم از چه کشی بیرون
که هم چاه ذقن داری و هم مشکین رسن داری

کمان داری ندیدم در کمین گاه نظر چون تو
که دلها را نشان غمزهٔ ناوک فکن داری

سزد گر قدر قیمت بشکنی عنبر فروشان را
که خط عنبرین و طره عنبر شکن داری

نجات از تلخ کامی می‌توان دادن فروغی را
که هم شکر فشان یاقوت و هم شیرین دهن داری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.