هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، توصیف زیبایی معشوق و تأثیر عمیق عشق بر شاعر است. معشوق به‌عنوان موجودی پررمزوراز و قدرتمند تصویر شده که هم دل می‌رباید و هم دلدار است. شاعر از اسارت در عشق و رنج‌های ناشی از آن می‌گوید و به ظلم‌های معشوق اشاره می‌کند. در ابیات پایانی، شعر به ستایش پادشاهی جنگجو می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و استعاره‌های عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین برخی از ابیات حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی هستند که برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است قابل‌درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۷۹

ای طلعت نکوی تو نیکوتر از پری
نیکو نگاه‌دار دلی را که می‌بری

معشوق پرده‌پوشی و منظور پرده‌در
هم پرده می‌گذاری و هم پرده می‌دری

دلهای برده را همه آورده‌ای به دست
هم دلبری به عشوه‌گری هم دلاوری

می‌رانیم ز مجلس و می‌خوانیم ز در
هم بنده می‌فروشی و هم بنده می‌خری

من در کمند عشق اسیر ستم کشم
تو بر سریر حسن امیر ستم گری

کار من است دادن جان زیر تیغ تو
من کار خود چگونه گذارم به دیگری

تیغی نمی‌کشی که فقیری نمی‌کشی
جایی نمی‌روی که اسیری نمی‌بری

چشمت نظر به هیچ مسلمان نمی‌کند
این ظلم سر نمی‌زند از هیچ کافری

هر تشنه را که لعل تو آب حیات داد
نتوان برید حنجرش از هیچ خنجری

پیکان آه من به تو کاری نمی‌کند
تا در نظام لشکر آه مظفری

کشورگشای ناصردین شاه جنگ جوی
کز لشکرش ندیده امان هیچ لشکری

آن ماه بر سر تو فروغی گذر نکرد
در رهگذار او مگر از خاک کمتری
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.