۳۶۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۰۶

ز وصل و هجر خود آسایش و عذاب منی
تویی که مایهٔ تسکین و اضطراب منی

دو هفته ماه و فروزنده آفتاب منی
ز دفتر دو جهان فرد انتخاب منی

شکستگیت مباد ای نهال باغ مراد
چرا که خواستهٔ دیدهٔ پر آب منی

ز سیل حادثه یارب خرابیت مرساد
که گنج خانهٔ کنج دل خراب منی

من از بلای محبت چگونه پوشم چشم
که از دو چشم فسونگر بلای خواب منی

اگر درنگ نداری به بزم من نه عجب
از آن که تندتر از عمر پرشتاب منی

ز دستت ای غم هجران مرا خلاصی هست
مگر که کیفر اعمال ناصواب منی

گسستگیت مباد ای شکسته زلف نگار
اگر چه آفت کالای صبر و تاب منی

حسابت ای شب هجران به سر نمی‌آید
که روزنامهٔ اندوه بی حساب منی

جز از لب تو فروغی حکایت نکند
که زیب دفتر و آرایش کتاب منی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.