هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف طبیعت و حالات عاشقانه می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند گل، مرغان، ابر، برق، و باده برای ترسیم صحنه‌های زیبا و احساسی استفاده می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی و ستایش از شاه بخشنده دارد. در نهایت، شاعر از دیوانگی و رهایی از غم سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف باده و مفاهیم دیوانگی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۰۹

گل به جوش آمد و مرغان به خروش از همه سوی
رو بط باده به چنگ آر و بت ساده بجوی

گریهٔ ابر سیه خیمه نگر دشت به دشت
خندهٔ برق درخشنده ببین کوی به کوی

ژاله بر لاله فرو می‌چکد از دامن ابر
خیز و با لاله رخی ساحت گل‌زار ببوی

تازه کن عهد کهن با صنم باده فروش
بادهٔ کهنه بی آشام و گل تازه ببوی

تا نیفکنده سرت کوزه گر چرخ به خاک
رخت در پای خم انداز و می افکن به سبوی

در می‌خانه برو بادهٔ دیرینه بنوش
لب دریا بنشین دامن سجده بشوی

صورت حال مرا سرو چمن می‌داند
که کشیدن نتوان پای به گل رفته فروی

گفتم از گریه مگر باز شود عقدهٔ دل
آن هم از طالع برگشته گره شد به گلوی

همه تدبیر من این است که دیوانه شوم
کودکان در پیم افتند به صد هایا هوی

راستی با خم ابروی تو نتوان گفتن
جز حدیث دم شمشیر شه معرکه جوی

شرزه شیر صفت ناورد ملک ناصردین
که به او می نشود شیر فلک روی به روی

کار فرمای شهان مرجع پیدا و نهان
که خبر دارد از اوضاع جهان موی به موی

خوی او بخشش و دریا ز کفش در آتش
شاه بخشنده نیامد به چنین بخشش و خوی

خسرو اگر نه فروغی سر تحسین تو داشت
پس چرا هم سخن آرا شد و هم قافیه گوی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.