۳۲۵ بار خوانده شده
این غزل فرمودهٔ شاه است بشنو
تا به مهر آید دل پرخشم و کینت
«تابم از دل برد زلف عنبرینت
صبرم از کف برد لعل شکرینت
تنگ شکر از چه ریزد از دهانت
نقرهٔ خام از چه خیزد از سرینت
عارف شهر ار ببیند روی ماهت
بعد از اینش سجده باید بر جبینت
گر قرین در آسمان جویند مه را
میتوان هم بر زمین جستن قرینت
شکر میگوید خدای آسمان را
هر که میبیند خرامان بر زمینت
تا بسوزانند صورتهای خود را
کاش میدیدند نقاشان چینت
گر بریزد خون من بر آستانت
بر نخواهم داشت دست از آستینت
هر دو عالم را به یک نظاره کشتی
آفرین بر نرگس سحر آفرینت»
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
تا به مهر آید دل پرخشم و کینت
«تابم از دل برد زلف عنبرینت
صبرم از کف برد لعل شکرینت
تنگ شکر از چه ریزد از دهانت
نقرهٔ خام از چه خیزد از سرینت
عارف شهر ار ببیند روی ماهت
بعد از اینش سجده باید بر جبینت
گر قرین در آسمان جویند مه را
میتوان هم بر زمین جستن قرینت
شکر میگوید خدای آسمان را
هر که میبیند خرامان بر زمینت
تا بسوزانند صورتهای خود را
کاش میدیدند نقاشان چینت
گر بریزد خون من بر آستانت
بر نخواهم داشت دست از آستینت
هر دو عالم را به یک نظاره کشتی
آفرین بر نرگس سحر آفرینت»
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.